loading...
شطحه
zandiq بازدید : 129 یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 نظرات (4)

دلم به تار و پود خاطرات تو تنیده است

صدای ناله های او به آسمان رسیده است

رفیق با دلم چه کرده ای که باز بعد رفتنت

دلم به شکل یک رمه،باز رمیده است...!

 

صدای گام های تو لعنتی،دور شد

دوباره دل به عقل ای خدا زور شد

با تمام نامردیت دلم با توست

که باز دل حکم می دهد و عقل کور شد

 

روز اول عهد کردیم،خون بر کف دست

مست بودی گفتی دلم برای تو هست

گفتم اینقدر ترهات تو نباف

که تو گفتی اعتماد...همین است که هست.

 

سخنانت دل من را لرزاند

اعتماد من تو را می خنداند

حیله هایت من احمق را هی

کور می کرد و دور خود می چرخواند

 

چرخواند و چرخواندی تا خوردم زمین

از خستگی خیس است بر من این جبین

امتحان است این همه از سوی او

در آخر،رفاققت پاخوری دارد

همین.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط رها در تاریخ 1392/03/03 و 1:12 دقیقه ارسال شده است

خیلی قشنگ بود مرسی

این نظر توسط زندیق در تاریخ 1392/02/17 و 22:25 دقیقه ارسال شده است

کاربرد ترهات هم قشنگه
پاسخ : میدونم اما زبان شعر نمیخونه شکلک بازم مرسی
پاسخ : زبان شعر کیلو چنده؟؟؟
پاسخ : دقیقا،واسه کسایی گفتم که نمیشناسنم این بحث بشه کث قید بند و قافیه نیستمشکلک

این نظر توسط زندیق در تاریخ 1392/02/17 و 22:24 دقیقه ارسال شده است

خیلی قشنگه و الان به من نزدیک
پاسخ : ممنونم که بلاخره دیدمت شکلک

این نظر توسط آرزو در تاریخ 1392/02/17 و 12:47 دقیقه ارسال شده است

مرسی
خیلی کار قشنگی بود.
حرف دل اکثر آدم هاست در برابر اعتماد پوچ
بازم ممنون
و موفق باشین
پاسخ : خواهش میکنم،لطف داری شما شکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 56
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 119
  • بازدید سال : 582
  • بازدید کلی : 5,207