چهار و سیزده دقیقه بود که از خواب برخاستم
چهار و سیزده دقیقه بود که دوش گرفتم
چهار و سیزده دقیقه بود که با پاکت سیگارم به بالکن رفتم
چهار و سیزده دقیقه بود که سی و چهار غروب را با شازده کوچولو تماشا کرده بودم
چهار و سیزده دقیقه بود که قهوه خوردم
.
.
صدای در آمد
چهار و چهارده دقیقه بود که تو آمدی . .