چشمانش را بسته بودم - می دانی که ، خودش می خواست -
آرام ، پشت به من نشسته بود
شروع به بریدن کردم . . .
و گوشم در انتظار صدای سم همان میشی که گفته بودی
اما نه . . . . . میشی در کار نبود ابراهیم
قربانی ام را پذیرفت . . .
چشمانش را بسته بودم - می دانی که ، خودش می خواست -
آرام ، پشت به من نشسته بود
شروع به بریدن کردم . . .
و گوشم در انتظار صدای سم همان میشی که گفته بودی
اما نه . . . . . میشی در کار نبود ابراهیم
قربانی ام را پذیرفت . . .
این نظر توسط م.رند در تاریخ 1392/01/28 و 17:50 دقیقه ارسال شده است | |||
در انتظار صدای سم همان میشی که گفته بودی...! |